نویسندگان: دان پپرز و مارتا راجرز

خلاصه این بخش از کتاب

در دنیای امروز، با گسترش ابزارهای ارتباطی و فناوری‌های نوین، بازاریابی سنتی که مبتنی بر ارتباط یک‌طرفه از بازاریاب به مشتری بود، جای خود را به بازاریابی نوین داده است. این شیوه جدید بر پایه ارتباط دوطرفه بین مشتری و بازاریاب شکل گرفته و مشتریان در آن نقش فعالی ایفا می‌کنند. برخلاف گذشته که بازاریابان محصولات را طراحی کرده و سپس تلاش می‌کردند مشتریان را جذب کنند، در بازاریابی نوین، مشتریان در فرآیند تولید و توسعه محصول هم‌آفرینی می‌کنند. ابزارهایی مانند شبکه‌های اجتماعی این امکان را فراهم کرده‌اند تا مشتریان علاوه بر مشارکت در خلق محصول، در معرفی و بازاریابی آن نیز نقش داشته باشند. در نتیجه، برندها باید بر ارزش‌هایی تمرکز کنند که برای مشتریان اهمیت دارند و تلاش کنند نیازها و تفاوت‌های فردی آن‌ها را شناسایی کنند.

کتاب “هم‌آفرینی” اثر دیوید نور، تفکر بازاریابی از “جزء به کل” را معرفی می‌کند؛ رویکردی که به جای تحمیل تصمیمات از بالا به پایین، به تک‌تک مشتریان و کارکنان قدرت تصمیم‌گیری و انگیزه مشارکت می‌دهد. این کتاب نشان می‌دهد چگونه سازمان‌ها می‌توانند از تعاملات کوچک و فردی، به نتایجی بزرگ‌تر و جامع‌تر برسند. برخلاف بازاریابی سنتی که تصمیم‌گیری‌ها توسط مدیران انجام می‌شد، در بازاریابی نوین فرآیندها به‌طور همزمان و بر اساس نیازهای مشتریان و مشارکت فعال آن‌ها شکل می‌گیرد. این رویکرد نه تنها برای بازاریابی بلکه برای مدیریت نیز مفید است و می‌تواند نتایج مثبتی از طریق اعتماد و انگیزه‌بخشی به افراد در سازمان ایجاد کند.

مهم ترین نکات این بخش

  • کتاب به‌عنوان یک تجربه‌ی رشد: کتاب فقط یک محصول نیست بلکه مجموعه‌ای از تصمیمات و تجارب است که رشد شخصی و حرفه‌ای را بازتاب می‌دهد.
  • ایده‌ها در تعاملات اجتماعی شکل می‌گیرند: ایده‌ها از گفت‌وگوها و ارتباطات روزمره با افراد مختلف الهام می‌گیرند و در طول زمان تکامل می‌یابند.
  • هم‌آفرینی، روشی برای نوآوری: هم‌آفرینی رویکردی است که از طریق تعاملات استراتژیک و روابط اجتماعی، ارزش خاصی ایجاد می‌کند و باعث تفکر و رهبری متفاوت می‌شود.
  • حل مشکلات با نوآوری: حتی در سازمان‌هایی که به سنت‌های قدیمی پایبندند، نوآوری می‌تواند راهکارهای جدیدی برای مشکلات و جذب مخاطبان ارائه دهد.
  • تجربه‌ای متفاوت برای مشتری: ایجاد تجربه‌ای متمایز برای مخاطبان (مانند کلیسای نورث‌پوینت) می‌تواند مخاطبان جدیدی را جذب کند که پیش‌تر با سازمان ارتباط نداشته‌اند.
  • تمرکز بر بازار هدف خاص: تعریف دقیق بازار هدف (مانند افراد “بی‌کلیسا”) و طراحی تجربه‌ای متناسب با نیازهای آنان، کلید موفقیت در جذب مشتریان جدید است.
  • ایجاد محیط مشارکتی: فراهم کردن فضایی که افراد احساس تعلق کنند و بخشی از فرآیند ایجاد ارزش باشند، باعث جذب و مشارکت پایدار آنان می‌شود.
  • تغییر مدل‌های سنتی رهبری: مدل‌های قدیمی سلسله‌مراتبی و محرمانه دیگر موثر نیستند. رهبران باید محیطی باز، برابر، و مشارکتی ایجاد کنند.
  • جذب داوطلبان با اشتیاق: ایجاد مأموریت و اهدافی که افراد با آن‌ها ارتباط عاطفی برقرار کنند، می‌تواند افراد را به همکاری داوطلبانه ترغیب کند.
  • رهبری به سبک اجتماعی: موفقیت در قرن ۲۱ نیازمند ایجاد شبکه‌هایی از افراد است که با انگیزه‌های غیرمادی به خلق ارزش کمک کنند، به‌جای اتکا به تلاش‌های فردی رهبر.