چین طی دهههای گذشته به یکی از پیشتازان عرصه فناوری تبدیل شده است، پدیدهای که ریشه در سیاستهای دولتی، خصوصیسازی هدفمند، و سرمایهگذاری گسترده در زیرساختهای فناورانه دارد. این کشور که زمانی به عنوان مرکز تولید کالاهای ارزانقیمت شناخته میشد، اکنون در زمینههایی چون هوش مصنوعی، فناوری 5G، تجارت الکترونیک، و فینتک در سطح جهانی رقابت میکند. این پیشرفتها به لطف ترکیب منحصربهفردی از مداخله دولت و فعالیتهای بخش خصوصی حاصل شده است که هر دو به شکل هماهنگ در جهت تحقق اهداف کلان ملی عمل کردهاند.
نقش دولت چین در هدایت این تحول غیرقابل انکار است. دولت از طریق سیاستهای حمایتی، تأمین مالی پروژههای تحقیقاتی، و ایجاد بسترهای قانونی و اداری، شرایط مناسبی برای رشد فناوری فراهم کرده است. برای مثال، برنامههایی مانند Made in China 2025 یا سرمایهگذاری کلان در حوزههای راهبردی مانند نیمههادیها و هوش مصنوعی، نشاندهنده عزم جدی پکن برای خودکفایی و تبدیل شدن به رهبر فناوری در جهان است. دولت چین همچنین با ایجاد مناطق ویژه اقتصادی و تقویت همکاری دانشگاهها و صنایع، زیرساختهای لازم برای پیشرفت را مهیا کرده است.
در کنار حمایت دولتی، خصوصیسازی و تقویت شرکتهای خصوصی نیز نقشی کلیدی ایفا کرده است. غولهایی چون علیبابا، تنسنت، هواوی و شیائومی نشاندهنده موفقیت چین در تقویت بخش خصوصی هستند. این شرکتها، اگرچه به طور رسمی خصوصی هستند، در فضایی فعالیت میکنند که کاملاً تحت نظارت و هدایت دولت قرار دارد.
چنین مدلی که میتوان آن را سرمایهداری دولتی نامید، به شرکتها اجازه داده است تا با جذب سرمایههای عظیم و نوآوریهای بومی، به رهبران بازارهای داخلی و جهانی تبدیل شوند. از سوی دیگر، دولت نیز با ابزارهایی چون نظارت بر دادهها و کنترل مقررات، از جهتگیری فعالیت این شرکتها در راستای منافع ملی اطمینان حاصل میکند.
فیلترینگ و دسترسی به اطلاعات یکی از جنبههای پیچیده این روند است. در حالی که دولت چین با ایجاد دیوار آتش بزرگ، اینترنت داخلی را از جهان جدا کرده و کنترل دقیقی بر دسترسی کاربران به اطلاعات اعمال میکند، این سیاست نه تنها به محدودسازی جریان آزاد اطلاعات کمک کرده بلکه به شرکتهای داخلی فرصت داده است تا در نبود رقبای خارجی، رشد کنند. برای مثال، ویچت و بایدو توانستهاند به جایگزینهای بومی موفقی برای خدمات غربی مانند واتساپ و گوگل تبدیل شوند.
در عین حال، دولت چین با بهرهگیری از فناوریهای نوین مانند دادههای کلان و تشخیص چهره، سیستمهای حکمرانی خود را بهینه کرده است.
این مدل ترکیبی از حمایت گسترده دولتی و رشد بخش خصوصی، الگویی خاص از توسعه فناورانه ارائه میدهد که تفاوت چشمگیری با مدلهای غربی دارد. در حالی که این مدل به سرعت چین را به قله فناوری نزدیک کرده است، مسائل مربوط به آزادی اطلاعات، دخالت دولت در شرکتها، و چالشهای اخلاقی ناشی از فناوری همچنان پرسشهای مهمی را برای آینده این کشور مطرح میکنند.
همه ماها در دهه های گذشته پیشرفت چین را در تمامی زمینه ها به عینه دیده ایم. چین به یک الگوی توسعه متمرکز بین کشورهای جهان تبدیل شد و از تولیدات کم کیفیت به یک پایگاه قوی برای تمامی زنجیره ارزش تولید تبدیل شد. دیگر محصول چینی معادل محصول بی کیفیت نیست و استارتاپ های پیشرفته ترین کشورهای دنیا هم آرزوی این را دارند که زیرساختی به سرعت و کیفیت چین در اختیار آنها بود.
این رشد چین داستان طولانی و پیچیده ای دارد. داستانی که همیشه درست نیست یا تمام واقعیت نیست. و هرچه که این داستان رشد شگفت انگیز داشته است، در سالهای پسا کرونا شاهد تحولات شگرفی بوده است که بر تمامی اهل فن آشکار نیست. این ارائه تلاشی است از درک درست تر این شرایط پیچیده و تمیز دادن تصورات عمومی از واقعیت موجود و مخصوصا نقش دولت کمونیستی در توسعه فناوری در این کشور.