یکی از دوستانم مدام به من پیشنهاد می داد با هم پاراگلایدر را تجربه کنیم. این پیشنهاد او برای ۶ سال پیش است. زمانی که من ترس از ارتفاع داشتم و هنوز پاراگلایدر را به عنوان تفریح انتخاب نکرده بودم. حقیقت این بود که من ریسک پذیر نبودم و نمی خواستم چیزهای جدید را تجربه کنم. اما اصرارهای مدام او کار خودش را کرد.
تجربه ریسک پذیر بودن
به خودم آمدم و متوجه آخرین صحبت های مربی شدم، شاید باورتان نشود اما یک چتر پشت من بود و آماده پرواز بودم. مربی داشت آخرین توصیه هایش را می کرد و دوست من از سرخوشی زیاد نمی توانست لبخندش را جمع کند. من اما عصبی و نگران بودم، حالت های مختلفی که ممکن بود پیش بیاید را در ذهنم مرور می کردم. اگر سقوط کردم چه؟ باید چه کار کنم اگر از مسیر منحرف شدم؟ اگر …
در یک لحظه تصمیم گرفتم اتفاقی که می افتد را بپذیرم. من از تلاش برای مبارزه با این تجربه به پذیرش آن با تمام وجود رفتم. من پذیرفتم که ترسم را کنار بگذارم و برای یک بار هم که شده ریسک پذیر باشم. آن تجربه شروعی بود برای تجربه های پرریسک من در زندگی و فضای کاری.
ریسک پذیری در دنیای امروز
در دنیای امروز، حضور نصفه و نیمه که منافع شما را به خطر نیندازد می تواند آسان باشد. اینکه فقط تا حد مشخصی درگیر باشیم. فقط به اندازه ای که برایمان امن است قدم برداریم. گویی ما برای این نوع رفتار در فضای امروزی تشویق می شویم.
ما فرصت های بی شماری را از دست می دهیم. فرصت هایی برای:
- ارسال رزومه آنلاین برای یک موقعیت شغلی
- تجربه فضای جدید کاری یا تفریحی
- انجام کاری دیگر در کنار کار ثابتمان برای کسب درآمد بیشتر
- و …
در یک نقطه ریسک پذیر نبودن می تواند باعث شود ما چیز جالبی را از دست بدهیم، چیزی که می تواند تفاوت حیرت انگیزی را ایجاد کند، بازی را تغییر دهد یا مسیر ما را ساده تر و راحت تر کند. ریسک پذیر نبودن و توجه صرف تنها به یک مسیر فرصت های خارق العاده ای را از ما می گیرند.
برای بسیاری از ما، ریسک پذیر نبودن یا تلاش برای جلوگیری از شکست (حتی شکست های کوچک) معضلی به معضلاتمان اضافه می کند. با فرض اینکه ممکن است در یک کار شکست بخوریم، ممکن است در بسیاری از کارها عملکرد متوسطی از خودمان نشان دهیم. بنابراین، ما با انتخاب اینکه همه داشته ها را به کار نگیریم، خطر شکست را کاهش می دهیم.
همه چیزتان را وارد کنید
با افزایش سن، تمایل ما به راحتی و کنترل بسیار بیشتر از تمایل به ریسک کردن می شود. آخرین باری که چند پدر و پسر را در استخر دیدید به خاطر بیاورید، احتمالا بچه ها شنا می کردند و پدرها در کنار استخر ایستاده تماشا می کردند. اغلب این اتفاق می افتد، بچه ها داخل استخر هستن و بزرگ تر ها در مکانی امن تر آنها را تماشا می کنند.
اگر می خواهید رهبری باشید که تفاوت ایجاد می کند، نتایج واقعا مهم را ارائه می دهد، بر زندگی کسانی که در اطراف شما هستند تأثیر می گذارد و محصولات و خدمات ماندگاری را خلق می کند، باید همه چیزتان را وسط بگذارید و هر کاری را انجام دهید. دیگر منتظر نمانید. همین حالا با همه توانتان اقدام کنید.
مجموعه پست های «چالش ۵ هفته ای رهبری» برداشت آزادی از کتابی با همین نام نوشته پاتریک لدین است. مفاهیمی که نویسنده اصلی قصد منتقل کردن آن را داشت در فضایی ایرانی و با تلفیق با تجربیات شخصی من ویرایش شده است تا خوانندگان عزیز فضاسازی و ارتباط ذهنی راحت تری داشته باشند.
تکالیف عملیاتی برای تمرین ریسک پذیری و وارد کردن همه چیز
روز ۱۴: تمام توانتان را به کار بگیرید.
تفکرات امروز:
اگر هدفتان این است که به عنوان یک رهبر زندگی کنید و تاثیر منحصر به فردی در جهان ایجاد کنید، باید تصمیم آگاهانه ای بگیرید و با تمام توانتان همه چیز را انجام دهید. طی کردن نصف راه به اندازه کافی خوب نيست.
سوالات امروز:
- آیا شما خودتان را وسط کاری قرار می دهید تا انجام شود یا آن را به دیگران می سپارید و عقب می ایستید تا کار انجام شود؟ یا حتی وسط اینها قرار دارید؟
- آخرين کاری در زمینه شغلی یا در مدرسه انجام دادید چه بود؟ نتیجه آن چطور شد؟
- در حال حاضر چیزی که ریسک های شما را تحت تاثیر قرار می دهد و به واسطه آن نمی توانید ریسک پذیر باشید چیست؟ اگر تمام توانتان را به کار بگیرید چه نتیجه ای حاصل می شود؟
چالش امروز:
با یک نفر که فکر مي کنيد دست به هر کاری می زند و همه چیزش را وسط می گذارد صحبت کنید و از او بخواهید برایتان توضیح دهد علت این رفتار با حداکثر تعهد ممکن چیست؟ و چه چیزی باعث می شود او این گونه رفتار کند؟