دوست کوهنوردی است که او را از نزدیک میشناسم و با شخصیت او آشنا هستم (برای حفظ حریم شخصی عمدا از گفتن نام خانوادگی اش خودداری میکنم). محمد واقعاً انسان خوش قلبی است و خودش را متعهد می داند که در جهان اثر مثبتی ایجاد کند. من این فرصت را داشتم که به همراه او چند همایش برگزار کنم. ما با هم در مورد رهبری، مواجهه با چالش ها و غلبه بر شکست در کسب و کار صحبت کردیم.
اغلب مردم تعجب می کنند که چطور یک کارآفرین و یک کوه نورد می توانند در کنار هم، همایش رهبری برگزار کنند؟ نکته این است که محمد در سنین جوانی نکته ای را فهمید که بسیاری از جوانان آن را درک نمی کنند و آن هم نگاه به شکست از زاویه دید چشم انداز است.
چگونه؟
چند سال پیش، محمد و پدرش تصمیم گرفتند قله سبلان در استان اردبیل را فتح کنند. در آن زمان محمد تجربه الانش را نداشت و صعود به قله ای با ارتفاع ۴۸۱۱ متر آن هم در زمستان، چالشی جدی برای او محسوب می شد.
تجربه تلخ شکست
بعد از چند روز کوهنوردی، محمد و پدرش مجبور شدند متوقف شوند. آب و هوا صعود به قله را غیرممکن کرده بود. در نتیجه ، محمد از چند جهت شکست خورد:
- او قله سبلان زمستانه را فتح نکرد.
- به خاطر مسافت زیاد نمی توانست به زودی تلاش مجددی برای فتح قله داشته باشد.
محمد از نتیجه ناامید شد. شما هم اگر جای او بودید ناامید میشدید، او مقدار زیادی وقت، انرژی و تلاش برای رسیدن به هدفش صرف کردهبود. اما آنچه او از عدم موفقیت آموخت، پیروزی است. او به من گفت: «پذیرش عدم فتح قله خیلی سخت بود. من واقعا ناامید شدم چرا که عاشق کوهنوردی ام و این اولین کوهنوردی من با پدرم بود اما متوجه شدم من بیشتر از کوهنوردی، عاشق کارهایی هستم که می توانم به واسطه کوهنوردی انجام دهم. من با کمک کوهنوردی، پذیرش سختی های بالا رفتن از کوه و حتی پذیرش شکست ها می توانم الهام بخش انسان های زیادی باشم که برای رسیدن به هدفشان مسیر سختی را در پیش دارند.»
در شکست نکاتی برای یادگیری نهفته است.
به نظرم سه نکته در داستان محمد و شکست خوردن او در کوهنوردی وجود دارد که همه ما می توانیم از آن یاد بگیریم.
۱) به دیگران اعتماد کنید.
یک لحظه تصور کنید پدر محمد هستید. شما هم طناب کوهنوردی محمد می شوید و هر دوی شما در حال بالا رفتن از کوهی پوشیده از برف هستید. در یک نقطه، زمین کمی سُر تر می شود و شما تصمیم می گیرید برای ایمنی بیشتر به خودتان طناب ببندید. یک سر طناب را به او و سر دیگرش را به خودتان وصل می کنید. اگر او شروع به سقوط کرد، به شما اعتماد می کند که او را بگیرید. اگر شما شروع به سقوط کردید، باید به او اعتماد کنید تا شما را بگیرد.
قطعا پدر به پسرش و توانایی های او اعتماد دارد. او از زمانی که محمد در هفت سالگی کوهنوردی را آغاز کرد، شاهد تلاش، شکست، تلاش دوباره و موفقیت او بوده است. او می داند که هر شکست و پیروزی پی در پی او را قوی تر کرده است. اگر پدر محمد در روزهای اولیه زندگی حرفهای او در کوهنوردی، به جای مربیگری او از طریق شکست هایش، او را بهخاطر تک تک اشتباهاتش تنبیه میکرد بدون شک محمد شکست را با نگاهی بسیار متفاوت میدید. این نکته ای نبود که می خواستم بیاموزید.
نکته این است که اگر محمد برای شکست هایش تنبیه می شد، در ادامه مسیر باید کم تلاش میکرد، از خطرات اجتناب میکرد و احتمالاً در بلندمدت دست از تلاش میکشید. همین موضوع در مورد شما به عنوان یک رهبر نیز صادق است. شما باید بدانید که نحوه واکنش شما به شکست در کسب و کار مهم است. شکست اجتناب ناپذیر است اما واکنش شما اجتناب ناپذیر نیست.
۲) برای دستیابی به اهداف عالی، عزم قوی داشته باشید.
فهرست بلندبالایی از شاعران، نوازندگان و رویاپردازان ناشناخته وجود دارد که در اولین نشانه شکست از دستیابی به رویاهای بزرگشان دست کشیدند. آنها به جای ایستادن در قله موفقیت، به چیز کمتری رضایت دادند. آنها به اینکه خوب به اندازه کافی خوب است، قانع شدند.
بپذیرید یا نپذیرید، این یک حقیقت است که شما به عنوان یک رهبر، شکست و ناامیدی را تجربه می کنید. زمانی که چیز جدیدی را امتحان می کنید و همه تلاشتان را به کار می گیرید تا در آن عالی باشید، باید این انتظار را داشته باشید که شکست و ناامیدی را تجربه کنید. این که چگونه آن شکست را تحلیل میکنید و چگونه دیگران را برای تحلیل درست شکست ها رشد می دهید، اغلب تفاوت بین متوقف شدن و اوج گرفتن است.
۳) در مواجهه با شکست تاب بیاورید.
برخی از ما وقتی که زمین می خوریم، روزهای سخت و طولانی ای را برای برگشتن به کوه و تلاش دوباره برای صعود به قله طی می کنیم. ما نه تنها حرکت را برای صعود به کوهی که ما را شکست داده از دست می دهیم، بلکه تصمیم می گیریم که دیگر اصلاً کوهنورد نباشیم.
شاعر قلمش را زمین می گذارد.
نوازنده سازش را زمین می گذارد.
رهبر تسلیم می شود.
چالش این است که وقتی به تاب آوری نیازی ندارید، آن را خلق میکنید. شما هر روز روی ذهن، بدن، روح و روابط انسانی خود سرمایه گذاری می کنید و می دانید که این سرمایه گذاری ها سود زیادی در آینده به همراه خواهد داشت. آنها به شما چاه عمیقی از تاب آوری می دهند تا در هنگام شکست در کسب و کار از آن استفاده کنید.
محمد بعد از شکست در فتح قله سبلان متوقف نشد. او به صعود از کوهها ادامه داد و حتی کوه دماوند را فتح کرد. من شکی ندارم که محمد از کوه دماوند و هر کوه دیگری که بخواهد فتح کند، بالا می رود. قاطعیت و تاب آوری او این امر را تضمین خواهد کرد. او الهام بخش دیگران هم شده است. از زمانی که اولین بار با او سخنرانی کردم، من هم چند باری کوهنوردی را امتحان کردم.
مجموعه پست های «چالش ۵ هفته ای رهبری» برداشت آزادی از کتابی با همین نام نوشته پاتریک لدین است. مفاهیمی که نویسنده اصلی قصد منتقل کردن آن را داشت در فضایی ایرانی و با تلفیق با تجربیات شخصی من ویرایش شده است تا خوانندگان عزیز فضاسازی و ارتباط ذهنی راحت تری داشته باشند.
تکالیف عملیاتی برای تفکر دوباره درباره شکست در کسب و کار
روز ۳: دوباره درباره شکست فکر کنید.
تفکرات امروز:
اگر می خواهید کاری را انجام دهید که قبلا هرگز آن را انجام نداده اید، با شکست مواجه خواهید شد. رهبران بزرگ از شکست در کسب و کار درس می گیرند و به حرکت رو به جلو ادامه می دهند. شکست در کسب و کار اجتناب ناپذیر است. پاسخ شما به شکست، انتخاب شماست.
سوالات امروز:
- آیا شکست های گذشته عزم شما را برای رسیدن به اهداف بزرگتان، بیشتر کرده است یا کمتر؟
- چه رویاهایی را رها کرده اید و به چیز کمتری رضایت داده اید؟
- آیا در گذشته شکستی داشته اید که توانسته باشید دوباره بلند شوید و تلاش کنید؟
- تاب آوری شما چقدر عمیق است؟
- در حال حاضر برای سرمایه گذاری روی ذهن، روابط، بدن و روح خود چه کارهایی را انجام می دهید؟
چالش امروز:
به شکست اخیری که تجربه کرده اید فکر کنید. موضوعی که در آن شکست می تواند به شما کمک کند تا رهبر بهتری باشید را پیدا کنید.