ترکیب برنده در کسب و کار چیست؟ بعد از تجربه داوری در برنامه تلویزیونی میدون و تعامل با کسب و کارهای کوچک و بزرگ بارها به این موضوع فکر کرده ام که چه ترکیبی در کسب و کار می تواند ترکیب برنده باشد؟ ترکیبی که با کمک گرفتن از آن در مراحل پر پیچ و خم کسب و کار بتوانیم به نتایجی فرای تصوراتمان برسیم … ترکیبی که در مسیر کارآفرین شدن به ما کمک کند.
ترکیب برنده در کسب و کار
در نتیجه جستجو برای یافتن پاسخ این پرسش به این جواب رسیده ام که ترکیب برنده در مسیر کارآفرین شدن، ترکیب تجربه و سال ها کار در فضای صنعت به همراه دانش و علم روزی است که ابعاد مختلف صنعت را در جای جایِ جهان ببیند. ترکیب علمِ روز و تجربه مانند دو بال برای عقابی هستند که آماده صعود است و می خواهد با شیبی ملایم به بالاترین نقاط برسد.
متاسفانه امروز نه کارآفرین زبده باتجربه در عرصه کسب و کار وسط است و نه کارآفرین جوانِ مسلط به علم روز، چرا که کارآفرین باتجربه باید روی علم روز خودش کار کند و به همان مقداری که زمان برای کسب تجربه گذاشته است، برای کسب علم روز زمان بگذارد. از طرف دیگر کارآفرینِ جوانِ مسلط به علم روز هم در میانه میدان کسب و کار نیست، چرا که باید بسیار تجربه کند.
به نظرتان از این دو بال، شما کدام را دارید؟ کدام بالتان در مسیر کارآفرین شدن قوی تر عمل می کند و دیگری نیاز به تقویت دارد؟ هر کارآفرینی برای داشتن ترکیب برنده تجربه به همراه دانش و علم روز به دو استاد نیاز دارد، استادی که به بازار مسلط بوده و تجربه و پختگی لازم را داشته باشد و از طرف دیگر استادی که به دانش روز کارآفرینی مسلط باشد و به کارآفرین ایده های نابی را برای پیشبرد امور بدهند. لذا در راستای مسئولیت اجتماعی برای کمک به اکوسیستم کارآفرینی با همراهی حاج آقا موثقی تصمیم گرفتیم در سلسله لایوهایی با موضوع یک وعده تجربه، این ترکیب برنده را در اختیار علاقه مندان این حوزه قرار دهیم.
ما قصد داریم در اولین جلسه لایو یک وعده تجربه پاسخ های نقطه زنی به این سوالات بدهیم:
- آیا همه می توانند کارآفرین باشند؟
- ویژگی هایی که یک کارآفرین باید داشته باشد، چه ویژگی هایی است؟
- آمار کارآفرینی در دنیا و در ایران چقدر است؟ از هر ۱۰۰ نفری که عزمشان را جزم می کنند کارآفرین شوند، چند نفر آن ها موفق می شوند؟
- چرا اینکه بگوییم «هدف زندگی من کارآفرین شدن است» غلط است؟
- برای شروع مسیر کارآفرین شدن باید چه واقعیاتی را در نظر بگیرید؟
- از کجا مسیر کارآفرینی را شروع کنید؟
- اگر یک روز بیل گیتس را در خیابان ببینید، اولین سوالی که باید از او که یک کارآفرین موفق است بپرسید، چه سوالی است؟
- چرا باید بیشتر داستان شکست های کارآفرینان را به جای داستان موفقیت های آن ها بخوانیم؟
- و …
آیا همه می توانند کارآفرین باشند؟
متاسفانه ناخودآگاه همه ما فکر می کنیم باید کارآفرین باشیم. من فکر میکنم تا حد زیادی مسئولین و کارآفرین ها و علی الخصوص جو استارتاپ های دانش بنیان باعث به وجود آمدن این سوال به شکل اشتباهی شدند. زمانی که مسئولین و کارآفرینان خوش نام، همه جوان ها را بدون توجه به استعدادها و ظرفیت هایی که دارند به سمت مسیر کارآفرین شدن سوق دادند این اشتباه اتفاق افتاد.
حقیقت این است که همه مناسب مسیر کارآفرین شدن نیستند، برای مثال اگر ما آدمی باشیم که قدمان یک متر و ۶۰ سانتی متر است، هیچ وقت سراغ بسکتبال نمی رویم چون می گوییم بسکتبال قد بلندی می خواهد یا اگر تپل باشیم نمی رویم دو میدانی، چون برای دو میدانی آدم های لاغر مناسب هستند ولی هر چه مسئله فکری تر می شود همه فکر می کنند می توانند آن را انجام دهند و محدودیتی ندارند مثلا ممکن است همه فکر کنند می توانند فیزیک دان شوند یا شیمی دان شوند، کارآفرینی هم از این قاعده مستثنی نیست و همه فکر می کنند می توانند کارآفرین شوند.
نکته این است که ما فقط بعضی قسمت های جذاب کارآفرینی را دیده ایم اما از یک جایی به بعد در مسیر کارآفرینی نه پول، نه دارایی و نه حتی موفقیت به کارآفرین شور و اشتیاق نمی دهند، بلکه آن شخص کاراکترش، کاراکتر کارآفرینی است که به او انگیزه و اشتیاق می دهد. به قول حاج آقای موثقی در این قسمت از لایو «کارآفرینی تعریف دارد، کارآفرین کسی است که زمانی که هیچ کس نمی دانست تولید یعنی چه، ۲۷ کارخانه داشت، کارآفرین مرحوم خسروشاهی است با کارخانه هایی که داشت.»
ویژگی های کارآفرین
کارآفرین مختصاتی دارد که احتمالا ظاهری نیستند، هر کسی خوشگل باشد کارآفرین نمی شود و هر کس زشت هم باشد کارآفرین نمی شود، به مو دار بودن و کچل بودن ربطی ندارد، به تپل بودن و لاغر بودن ارتباطی ندارد، ویژگی های کارآفرین درونی تر است به همین خاطر شاید خیلی از آدم ها فکر کنند ویژگی کارآفرین شدن را دارند ولی نمی توانند این را در خودشان احصاء کنند که آیا واقعا مناسب مسیر کارآفرین شدن هستند؟ اگر این آدم ها یک روز به جای یک کارآفرین زندگی کنند، دغدغه ها، مشغله ها و فشار کاری او را احساس کنند آیا در نهایت خوشحال خواهند بود؟
در زندگی نامه تمام بزرگان کارآفرینی دنیا سخت کوشی و کار زیاد دیده می شود، این افراد موفق تا جایی کار کرده اند که خودشان و خانواده شان شاکی شدند برای اینکه معلوم نیست دارند چه کاری می کنند؟ چرا انقدر کار می کنند؟ چرا انقدر کم می خوابند؟
پس کارآفرین شدن فضیلت است اما اول باید دید آیا شما برای مسیر کارآفرین شدن مناسب هستید یا خیر؟ آیا شما توانایی های لازم کارآفرین شدن مانند قدرت تحلیل را دارید یا خیر؟ شما می توانید از خودتان بگذرید و به میزانی کار کنید تا یک کسب و کار سرپا شود؟
تشخیص دهید؛ آیا شما برای کارآفرین شدن مناسب هستید یا خیر؟
سخنان بسیار زیادی از کارآفرینان موفق دنیا وجود دارد که می توانید با استناد به آن ها متوجه شوید آیا شما برای کارآفرینی مناسب هستید یا خیر، برای مثال توبی فاندر شاپیفای در مصاحبه ای می گوید بهترین صلاحیت برای یک کارآفرین این است که شما در آن کسب و کار هرگز کسی را پیدا نمی کنید که به اندازه او به آن کسب و کار اهمیت دهد.
در زمان خواندن زندگی نامه کارآفرینان موفق، چه ایرانی و چه خارجی، به دنبال پیدا کردن نقاط مشابه با آن ها نباشید، دقت کنید خواندن زندگی نامه آن ها و یا حتی تکرار کردن کار آن ها باعث نمی شود شما کارآفرین شوید یا حتی مسیر کارآفرین شدن را آغاز کنید، چرا که مارک زاکربرگ بعدی یک شبکه اجتماعی نخواهد ساخت، لری پیج بعدی یک موتور جستجو نخواهد ساخت. بیل گیتس بعدی سیستم عامل نخواهد ساخت و اگر از این افراد کپی می کنید، از آن ها یاد نمی گیرید.
شما باید نقاط قوت داستان زندگی آن ها را متوجه شوید، ویژگی های مشترکی که داشته اند و حتی تصمیم هایی که گرفته اند و در نهایت به این سوال برسید آیا من ویژگی های مشترک کارآفرینان موفق را دارم؟ اگر من ویژگی کارآفرینان را دارم، در شرایط ایران باید چه تصمیم هایی بگیرم؟ باید به سراغ چه کسب و کاری بروم؟ باید چه تغییری ایجاد کنم؟
بزرگان دنیای کارآفرینی بسیار زیاد توصیه می کنند که بچرخید تا مسیرتان را پیدا کنید و متوجه شوید آیا برای دنیای کارآفرینی ساخته شده اید یا نه. مشکل این است که ما می خواهیم زود تصمیم بگیریم یا مدام از این شاخه به آن شاخه بپریم. یکی از ویژگی های مشترک بین کارآفرینان موفق استمرار، تمرکز و ثابت قدم بودن است. من توصیه می کنم به جای اینکه مدام بگویید من می خواهم کارآفرین شوم، می خواهم مسیر کارآفرین شدن را طی کنم، روی خودتان کار کنید. تا ۳۰، ۳۵ سالگی تجربه کنید. شاگردی کنید.
آمار کارآفرینی در دنیا چقدر است؟
فکر می کنم آمار کارآفرینی در دنیا ۲ درصد است، به این معنی که از هر ۱۰۰ نفر که عزمشان را جزم می کنند کارآفرین شوند، ۲ نفر باید این مسیر را بروند و از این دو نفر احتمالا یک نفر شکست می خورد. البته این وضعیت این آمار در ایران احتمالا ۱ درصد است. جزئیات آمار کارآفرینی در جهان را می توانید در مقاله ۱۰ آمار درباره کارآفرینی که باید بدانید مطالعه کنید.
در دنیا همیشه مثال های موفق دیده شده است، برای مثال جف بزوس آمازون را ساخته است اما هیچ کس نمی گوید که هزاران جف بزوس دیگر در مسیر کارآفرین شدن بوده اند که اصلا اسمی از آن ها در تاریخ نیامده است، چون موفق نشده اند و در زندگی نامه شان نکته جالبی وجود ندارد، هیچ کس زندگی نامه آن ها را مطالعه نکرده است. خوب است بدانید تجربیات شکست بسیار بیشتر از تجربیات موفق به کار کارآفرینان می آید، چرا که ۷۰ درصد اشتباهات کسب و کارها که منجر به شکست آن ها در مسیر کارآفرین شدن می شود یکسان هستند. پیتر فاندر پی پل جمله جذابی در این باره دارد که من بسیار به آن علاقه دارم، او می گوید: «من فکر می کنم همه شرکت های خوشحال متفاوت هستند، زیرا آن ها کاری بسیار منحصر به فرد انجام می دهند و همه شرکت های ناراضی شبیه هم هستند.»
امروزه در دنیا ترندی قوت گرفته است که تجربیات ناموفق کارآفرینان در مسیر کارآفرین شدن را می گوید، بهترین نحوه ی اجرای این ترند را در برنامه نجات یک بیزینس دیده ام و به شما هم توصیه می کنم آن را ببینید.
من اگر یک روز کارآفرین موفقی مثل بیل گیتس را در خیابان ببینم، از او سوال می پرسم چه کارهایی را انجام ندادی که بیل گیتس شدی، نه اینکه چه کارهایی انجام دادی که بیل گیتس شدی.
شروع مسیر کارآفرینی
توصیه من و حاج آقای موثقی به شما این است که از انتها شروع کنید. سخت ترین و مهم ترین بخش کارآفرینی فروش کالا است. اگر شما با کیفیت ترین کالا را تولید کنید، مهم این است که چطور آن کالا را بفروشید، امروز تمام تولیدکننده ها می توانند محصول شما را با برند شما برای شما تولید کنند و حتی آن را تا درب منزل تان بیاورند. خودتان را درگیر حل مسائلی که از قبل حل شده اند نکنید، تولید بخش کوچکی از کار است، بهتر است انرژی تان را برای فروش محصول نهایی بگذارید.
البته نباید از این موضوع غافل شد که برای شروع مسیر کارآفرینی باید سوالات درستی بپرسید، سوالاتی که در ابتدای مسیر باید از خودتان بپرسید عبارتند از:
- آیا ایده ای دارید که هیچ کس نمی تواند شما را از آن منصرف کند؟
- آیا شریکی دارید که بتوانید به او اعتماد کنید و مهارتهایش مکمل مهارت های شما باشد؟
- آیا حاضرید چند سال با حقوق متوسط یا بدون حقوق زندگی کنید؟
- آیا از شرایط محیط کار یا زندگی فعلی خود خسته شده اید؟
- آیا اگر ساختاری وجود نداشته باشد، عملکرد بهتری دارید؟
سوالات بیشتر و نحوه پاسخ دادن به آن ها را می توانید در مقاله من باید یک کارآفرین شوم؟ از پروفسور Jeffrey Bussgang مدرس ارشد مدیریت بازرگانی دانشگاه هاروارد بخوانید.
مسیر را اشتباه گرفتید!!!
اگر هدفتان این است که کارآفرین شوید بدانید که مسیر را اشتباه گرفتید. هیچ کدام از کارآفرینان بزرگ دنیا و ایران، در ابتدا نمی خواستند کارآفرین شوند، هر کدام کار خودشان را می کردند. شما هم کار خودتان را بکنید، از یک جایی به بعد به خودتان می آیید و می بینید کارآفرین شدید. برای همین است که می گویم اگر هدفتان این است که کارآفرین شوید بدانید که مسیر را اشتباه گرفتید. کارآفرین شدن یک کار نیست، شما کارتان را بکنید، ممکن است منجر به کارآفرین شود یا نشود، مهم این است که ارزش افزوده ای را خلق کنید.
کلام پایانی
اگر می خواهید مسیر زندگی تان را به سمت کارآفرینی تغییر دهید، باید بدانید که اولین قدم شما unlearn کردن است. اولین کاری که یک استاد می کند unlearn کردن است، گاهی ما بیش از حد شنیده ایم و یاد گرفته ایم. شما باید کوله بارتان را زمین بگذارید، سبک شوید و بعد به سمت کارآفرینی تغییر مسیر دهید. حتما unlearn کردن از learn کردن سخت تر است. در سلسله مقالاتی که به تازگی آن ها را شروع کردم، در مسیر کارآفرینی به unlearn کردن شما کمک می کنم.
اگر بخواهم در کلام پایانی مقاله ام آخرین توصیه کلیدی ام را به شما کنم، می گویم مسیری را بروید که چند وقت دیگر آدم افسرده تری در آن مسیر نشوید، آدمی باشید که حالتان خوب باشد. در مسیری که حالتان در آن خوب است، مهم نیست کار کوچکی می کنید یا بزرگ، به دنبال خلق ارزشی برای جامعه باشید.
شما می توانید نکات بیشتر اولین قسمت لایو یک وعده تجربه را در ویدیوی ضبط شده آن در پیج بنده و حاج آقا مشاهده کنید.