سفر یکی از تفریحات خانوادگی ماست که به خاطر مشغول بودن من معمولا کم پیش می آید سفر برویم. حدود دو ماه پیش بود که با ماشین رفتیم مشهد، من در تمام مسیر هدفم این بود که زودتر برسیم و بتوانیم برویم حرم. مداما از خانمم که نشان و مسیر دست او بود می پرسیدم چند کیلومتر مانده؟ چند ساعت دیگر می رسیم؟ انگار لذت بردن از مسیر برایم تعریف نشده بود.
بر خلاف من همسرم با آرامش به جزئیات مسیر دقت می کرد، درخت ها و زیبایی ها را به پسرانمان نشان می داد و سعی می کرد خاطره خوبی برای آنها بسازد. من اما دنبال این بودم که فقط برسیم، انگار میخواستم رسیدن به مشهد را از لیست کارهایم خط بزنم و بگویم آخیش رسیدیم.
همسرم به من گفت ما بالاخره می رسیم مشهد ولی نباید روی رسیدن تمرکز کنیم. بهتر است روی سفر متمرکز شویم، از آن لذت ببریم و خاطرات خوبی را بسازیم. در همین حین در مسیر پشت تصادفی زنجیره ای گیر کردیم و من مداما حرص می خوردم که وقتمان تلف می شود، دیر میرسیم، اگر نتوانیم درست زیارت کنیم چه؟ اگر برای من جلسه کاری پیش بیاید و ما به مشهد نرسیده باشیم چه؟ فراموش کردم بگویم، قرار بود بلافاصله بعد از زیارت حرم آقا به جلسه ای بروم.
خون خونم را می خورد
۵ ساعت پشت تصادف بودیم و عملا هیچ کاری از من برنمیاد، در جایی از مسیر بودیم که موبایل آنتن نمی داد، نه اینترنت داشتم و نه می توانستم با کسی تماس بگیرم. در این لحظه همسرم پیشنهاد داد در مرکز تفریحی که تا محل تصادف ۵ دقیقه فاصله داشت و با چشم دیده میشد کمی وقت بگذاریم تا از سفر لذت ببریم.
تاکید او روی لذت بردن از سفر با همه شرایط بود، نه رسیدن به مقصد. می دانستم حق با اوست، رسیدن به مقصد مهم است اما لذت بردن از مسیر از آن مهم تر است. اگر از مسیر لذت نبریم، نمی توانیم آن را تا انتها طی کنیم. همه اینها درست بود اما همیشه بخش کوچیکی از من مداما می خواست این سفر با ماشین تمام شود و به مقصد برسیم، انگار فضیلتی در رسیدن با حال بد بود … نمی دانم فقط می خواستم برسیم و تیک این کار را در بین انبوهی از کارهایم بزنم.
این امر برای رهبران هم صادق است
وقتی در نقش رهبری هستید، ممکن است خودتان را به طور مداوم بر روی هدف بعدی در لیست، پروژه بعدی برای ارائه یا استارتاپ بعدی متمرکز کنید. این فشار روی رسیدن به مقصد می تواند به دلایل مختلفی اتفاق بیفتد. شما ممکن است مانند من باشید و از دیدن مواردی که در لیست انجام شده اند، لذت ببرید. شاید در یک محیط کاری با فشار بالا هستید که تاکید بیش از اندازه ای بر خروجی و تاکید بسیار کمی بر توسعه و رشد افراد می شود. شاید هم منابع کمی دارید و می خواهید با همان منابع کم شاهکاری را خلق کنید.
هر دلیلی که داشته باشد فرقی نمی کند، مهم است هر کاری که می توانید انجام دهید تا دیدگاهتان را حفظ کنید و به یاد داشته باشید که شما در یک سفر هستید. وقتی را در نظر بگیرید تا کمی مکث کنید، در لحظه زندگی کنید و لذت بردن از مسیر را تجربه کنید.
دیدگاه من درباره لذت بردن از مسیر تغییر کرد
بالاخره ما بدون مشکل به مشهد رسیدیم و بعد از چند روز تصمیم گرفتیم برگردیم. در مسیر برگشت من کلامی از مسیر باقی مانده تا خانه نپرسیدم. حداقل ۵ بار متوقف شدیم تا چیزی بخوریم و عکس بگیریم. در واقع من به خود و خانواده ام اجازه دادم از لحظه لحظه مسیر لذت ببریم. ما اوقات فوق العاده ای داشتیم.
بعد از برگشت به تهران متوجه شدم من فقط روی رسیدن به شهر مشهد و جلسات کاری تمرکز نمی کنم بلکه روی عکس هایی که با هم گرفتیم و خاطراتی که ساختیم متمرکز می شوم. این خاطرات است که همه چیز را ارزشمند می کند نه لیست کارهایی که تیک خورده اند.
مجموعه پست های «چالش ۵ هفته ای رهبری» برداشت آزادی از کتابی با همین نام نوشته پاتریک لدین است. مفاهیمی که نویسنده اصلی قصد منتقل کردن آن را داشت در فضایی ایرانی و با داستان سازی ای که حاصل ذهن من هستند ویرایش شده است تا خوانندگان عزیز فضاسازی و ارتباط ذهنی راحت تری داشته باشند.
تکالیف عملیاتی برای لذت بردن از مسیر
روز ۷: از سفر لذت ببرید.
تفکرات امروز:
اگر ده سال، پانزده سال، بیست سال یا بیشتر جلو بروید، شما و کسانی که در تیم شما هستند اهداف خاصی را که امروز روی آنها کار می کنید به یاد نخواهید آورد. هیچ کس معیارهایی را که بحث های امروز را هدایت می کنند به یاد نخواهد آورد، اما آنها به یاد خواهند آورد که کار با شما چگونه بود. آنها به یاد خواهند آورد که داشتن رهبری مثل شما چگونه بود.
سوالات امروز:
- چگونه تمرکز شما بر وظایف، اهداف و نتایج باعث می شود چشم انداز بزرگتر را از دست بدهید؟
- چند بار می توانید در لحظه توقف کنید و از سفر لذت ببرید؟
- چه کاری را می توانید به گونه متفاوت انجام دهید که از لحظه لذت ببرید، در حالی که به نتایج هم برسید؟
چالش امروز:
امروز سه بار متوقف شوید و به لحظه حال فکر کنید. اگر آن لحظه را در لحظه سپری نمی کردید چه چیزی را از دست می دادید؟