درست به خاطر نمیارم، قبل از تلویزیون رفتنم بود یا بعد از آن، یک روز در بانک مرد مسنی را دیدم که برای عوض کردن رمز کارتش کنار عابر بانک به کمک نیاز داشت. آن موقع هنوز بحث کلاهبرداری و … مطرح نبود و می توانستیم راحت به همدیگر کمک کنیم. برای کمک رفتم جلو، در قدم هایی که به سمت آن مرد برمیداشتم، هر لحظه شک ام بیشتر می شد … من این مرد را جایی دیده ام،‌ اما کجا؟

سلام کردم و گفتم می توانم کمکش کنم. مرد مسن تشکر کرد و کارت بانکی اش را به من داد. فامیلی اش را که روی کارت بانکی دیدم، متوجه شدم او را کجا دیده ام. آقای روح الله احمدی، معلم دوم دبستان من بود. با دیدنش خاطراتی به ذهنم آمد که فقط دعا میکردم کاش هیچ وقت او را نمی دیدم. خاطرات مدرسه دبستان پسرانه آن هم زمانی که به معلم ها آموزش نداده بودند یادگیری با کتک حاصل نمی شود، خاطرات خوب و خوشایندی نبوده و نیست.

گوشه ای از خاطرات

گوشه ای از این خاطرات برمی گردد به زمانی که در کلاس درس املا داشتیم، من مقداری در املا ضعیف بودم. بچه بازیگوشی بودم و به زور یک بار مشق می نوشتم، به همین دلیل در آن ضعیف بودم. روزی را به خاطر می آورم که املا داشتیم و آقای احمدی در کمال ناباوری کلماتی خارج از کتاب را برای املا به ما می گفت که بنویسیم. اواسط املا یکی از بچه ها از انتهای کلاس گفت ما چرا باید کلماتی را بنویسیم که در کتاب نیست؟

آقای احمدی با جذبه ساختگی اش که حاصل چوب و کتک بود، گفت چون من می گویم، باید بنویسید، چون من معلمم و من می گویم. هنوزم به این فکر میکنم که چرا در جواب این سوال نگفت برای اینکه فارسی تان تقویت شود؟ برای اینکه بعد از نوشتن شما، من درستش را پای تخته بنویسم تا شما بدانید کجاها را اشتباه نوشته اید …

بدون شک این پاسخ به سوال چرا برای همه ما بسیار مفیدتر بود. اگر ما این پاسخ را می شنیدیم به املا و درس فارسی اهمیت بیشتری می دادیم. کلمات را با دقت می نوشتیم و سعی می کردیم یاد بگیریم. اصلا عملکردمان در راستای چشم انداز معلم قرار می گرفت. اما این پاسخ را نشنیدیم، به جای این پاسخ و به جای درگیر کردن مشارکت و توجه و علاقه ما تنها چیزی که دیده می شد رفتار دیکتاتور مآبانه بود.

چون من می گویم

نکته ای که می خواهم به آن اشاره کنم این است که مردم می خواهند بدانند چه دلیلی پشت اقداماتی که از آنها می خواهید نهفته است؟ چرا بعضی اولویت ها را برایشان تعیین می کنید و آنها باید طبق آن اولویت ها به نتایجی برسند؟ دلیل این بایدها چیست؟ قطعا بهتر است این دلیل عمیق تر از جمله «چون من گفتم باید انجام بدهید» باشد. این دلیل باید طوری واضح باشد که آنها را کاملا قانع کند. این امر برای شما به عنوان یک رهبر هم صادق است.

هدف رهبری

برای شما بسیار مهم است که بفهمید چرا رهبری می کنید؟ هدف رهبری شما چیست؟ هدف رهبری و انگیزه ای که به واسطه آن رهبری تیم را به عهده گرفته اید، به شما کمک می کنند در زمان های سخت و حتی مواقعی که خسته هستید بتوانید ادامه بدهید. زمانی که بین شما و اهدافتان موانعی قرار دارند می توانید با کمک گرفتن از انگیزه و هدف رهبری با قدرت به مسیرتان ادامه دهید. این هفته همه چیز در مورد کشف پاسخ چرا رهبری و تعریف هدف رهبری شماست.

هدف رهبری

مجموعه پست های «چالش ۵ هفته ای رهبری» برداشت آزادی از کتابی با همین نام نوشته پاتریک لدین است. مفاهیمی که نویسنده اصلی قصد منتقل کردن آن را داشت در فضایی ایرانی و با تلفیق با تجربیات شخصی من ویرایش شده است تا خوانندگان عزیز فضاسازی و ارتباط ذهنی راحت تری داشته باشند.

چالش ۵ هفته ای رهبری

کلام پایانی

آن روز در کلاس دوست ما بابت سوالی که پرسیده بود کتک خورد و هیچ کدام از ما با جوابی که آقای احمدی داد قانع نشدیم. سالها بعد من که اتفاقی آقای احمدی را دیدم به او کمک کردم اما یادآوری خاطرات تلخ چیزی بود که من را آزرد. اما من از رفتار آقای احمدی درسی گرفتم که به عنوان رهبر برای اعضای تیمم کامل و واضح توضیح دهم (حکایت لقمان حکیم)، چرا آنها باید کار خاصی را انجام دهند؟ دلیل و علت هر کاری که از آنها می خواهم چیست؟

حفظ هدف روشن در مقابل چشمان شما و هم تیمی هایتان برای حرکت رو به جلو و رسیدن به اهداف کسب و کار مهم است. شما نمی توانید انتظار داشته باشید کسانی که کورکورانه به دنبال وظایفی که شما دستور داده اید می روند و دلیل این کار را نمی دانند، آن را به نحو احسن انجام دهند. کاملا طبیعی است، زمانی که آنها نمی دانند چرا باید کاری را انجام دهند و اصلا کاری که انجام می دهند چقدر اولویت و اهمیت دارد، نمی توانند به نقطه مدنظر شما و خودشان برسند.

کشف هدف به عنوان رهبر یک تلاش ضروری برای سوق دادن دیگران است تا بتوانند هدف و نقششان را درک کنند. در این هفته ۷ روز با راهکارهای عملیاتی برای مشخص شدن هدف رهبری تان در کنار شما هستم.

برچسب ها: