تعیین اینکه چگونه اولویت ها را به دست می آورید به شما اجازه می دهد واقعا به اهدافتان برسید، زیرا برنامه ریزی به ما کمک می کند از فضای ذهنی و انتزاعی به سمت فضای عینی و ملموس حرکت کنیم. این موضوع برای اعضای تیمتان هم صدق می کند، به خصوص زمانی که آنها را در برنامه ریزی دخیل می کنید. دخیل کردن افراد در فرآیند برنامه ریزی از ابتدا و درگیر کردن آنها در مالکیت کسب و کار به شما اجازه می دهید نیروهای انسانی تان را با بهترین عملکردشان ببینید.

آنها ایده های جدیدی درباره نحوه اجرای برنامه ها می دهند، وظایف مختلف را به چالش می کشند، جدول زمان بندی را اصلاح می کنند و در نهایت طبق اولویت بندی ها در کسب و کار پیش می روند.

تیم من

ما در دفترمان روی پروژه هایی با موضوعات مختلف کار می کنیم. در آخرین پروژه ای که گرفتیم من تصمیم گرفتم به عنوان رهبر، بچه های تیم را در برنامه ریزی دخیل کنم و نمایی از مالکیت کسب و کار را برایشان بسازم. ما با بچه های تیم روی پروژه های زیادی کار کرده بودیم ولی این اولین بار بود که می خواستم آنها هم مالک کسب و کار باشند و کسب و کار را از خودشان بدانند.

اکنون که پروژه به ثمر نشسته، فکر می کنم بهترین تصمیم را گرفتم. من در زمان برنامه ریزی و پیشبرد پروژه با روش جدید درس هایی را اعضای تیمم آموختم که آنها را با شما به اشتراک می گذارم. این درس ها عبارتند از:

1. غلبه بر موانع

مانند هر پروژه ای، اعضای تیم با موانعی مواجه شدند. تعارض های برنامه ریزی، تعارض بین اعضا و … . آنها همه موانع را تجربه کردند و چون صاحب کسب و کار بودند، صاحب نحوه برخورد با موانع نیز بودند. نتیجه این شد که خلاقیتشان ظاهر شد و به آنها اجازه داد راه هایی را امتحان کنند که پیش از این به آنها فکر هم نمی کردند.

2. رشد شخصی

نتایج ارائه شده توسط تیم، تابع تلاش های فردی برای ایجاد یک برنامه و دستیابی به اولویت های تیم بود. این فرآیند به اعضای تیم اجازه داد تا هم به طور جمعی و هم به صورت فردی رشد کنند.

3. کشف هدف فردی در دل هدف جمعی

در حالی که در طول پروژه با اعضای تیمم در ارتباط بودم، متوجه شدم برخی از آنها علاقه ای به جنبه های خاصی از پروژه را در درون خودشان کشف کرده اند. مالکیت کسب و کار به آنها اجازه داد تا منافعشان را در سطح عمیق تر کشف کنند. این موضوع منجر شد هدف کسب و کار و اولویت هایش بهتر درک شود.

4. بار مشترک

بیایید داستان کسب و کار را فیلم هندی نکنیم. همه ما به قدری با تیم های کافی کار کرده ایم تا بدانیم بار همیشه به طور مساوی تقسیم نمی شود. گاهی اوقات یک نفر 90 درصد وزن پروژه را روی شانه هایش حمل می کند و دیگران از مسئولیت فرار می کنند. با این حال، در کار کردن به شیوه جدید با اعضای تیمم نمایی از تقسیم کار صحیح را دیدم. چون اعضای تیم به صورت جمعی مالکیت کسب و کار را داشتند و صاحب آن بودند، درست قدم برداشتند و با میل و رغبت بار را به اشتراک گذاشتند.

5. ارائه نتایج

غلبه بر موانع، تقسیم بار و موارد مشابه همه چیز خوبی است، اما در نهایت، تیم با نتایجی که ارائه می دهد شناخته می شود. تیم ما در آن پروژه نتایج بسیار خوبی ارائه داد. چرا؟ به این دلیل که آنها از ابتدا تا انتها صاحب چیزهایی بودند که برای خودشان بود و هر چقدر کسب و کار پیشرفت می کرد، چیزی که آنها مالکش بودند بیشتر می شد.

6. ساختن غرور

وقتی در طول سال به اعضای تیم نگاه می کردم، افرادی را می دیدم که سرشان بالا بود. آنها احساس غرور داشتند که کسب و کاری را ساخته اند که برای خودشان است و مالکیت کسب و کار را دارند. در حالی که غرور گاهی اوقات می تواند منفی باشد، افتخار به آنچه تیم برای مشتریان خود انجام داده است و مشکلی از مشکلات آنها را حل کرده، مثبت است.

مالکیت کسب و کار

مجموعه پست های «چالش ۵ هفته ای رهبری» برداشت آزادی از کتابی با همین نام نوشته پاتریک لدین است. مفاهیمی که نویسنده اصلی قصد منتقل کردن آن را داشت در فضایی ایرانی و با داستان سازی ای که حاصل ذهن من هستند ویرایش شده است تا خوانندگان عزیز فضاسازی و ارتباط ذهنی راحت تری داشته باشند.

چالش ۵ هفته ای رهبری

تکالیف عملیاتی برای دخیل کردن اعضای تیم در مالکیت کسب و کار

روز 22: تشویق مالکیت

تفکرات امروز:

اگر می خواهید اعضای تیمتان نتایج خوبی را ارائه دهند، باید آنها صاحب طرح باشند. ایجاد حس مالکیت در کسب و کار با آوردن اعضای تیم در اولین مراحل برنامه ریزی ممکن می شود.

سوالات امروز:

  • وقتی برای رسیدن به اولویتی برنامه ریزی می کنید، چگونه دیگران را در فرآیندهای برنامه ریزی درگیر می کنید؟
  • کدام یک از شش نکته مقاله امروز را شخصا تجربه کرده اید؟  این تجربه چطور پیش رفت؟
  • مزایا و معایب وارد کردن اعضای تیم به فرآیند برنامه ریزی چیست؟

چالش امروز:

در مورد زمانی فکر کنید که رهبر شما، مستقل از شما و تیمتان عمل کرده است و دیکتاتورانه اولولیت ها و برنامه ها را برایتان از پیش تعیین کرده است. به این فکر کنید چه احساسی داشتید که از روند برنامه ریزی خارج شدید.

برچسب ها: