بارها و بارها درباره استراتژی کسب و کار از فاندرهای کسب و کارهای بزرگ و معروف شنیده ام. گویا همه در فضای کسب و کار اصرار دارند استراتژیست بزرگی هستند یا استراتژی های سازمان آنهاست که جهت بازار را تعیین می کند. در اطرافیانم هم این جملات را زیاد شنیده ام:

  • من استراتژیست بزرگی هستم
  • اصلی ترین علاقه سازمان ما مشخص کردن استراتژی کسب و کار است
  • استراتژی کسب و کار ما این است که …

اما حقیقتی در پشت تک تک این جملات وجود دارد که مرا می آزارد.

حقیقتی آزردنی …

حقیقت این است که وقتی در زندگی بیزینسی این افراد دقیق می شوم، متوجه می شوم این افراد به جای اینکه استراتژیست باشند از یک استراتژی دیگر با عنوان استراتژی گله ای پیروی می کنند. از استراتژی رقبا بگیرید تا استراتژی بازار. البته استراتژی گله ای همیشه استراتژی بدی نیست، آنها کاری را انجام می دهند که برایشان آشناست و سالها با انجام آن خو گرفته اند. کاری که انجام دادنش بسیار ساده است و نیازی به زحمت تغییر ندارد.

نکته اینجاست که استراتژیست بون یعنی پیش رفتن طبق اولویت بندی هایی که شما برای سازمانتان معین می کنید نه پیروی گله ای از استراتژی های رقبا یا بازار یا … . استراتژی جسورانه ای است. استراتژی به گونه ای مخالفت با تصمیم های از قبل گرفته شده است. در واقع استراتژی بیشتر شبیه به تغییر شکل دادن به نحوه نگرش به موضوعات است. بپذیرید یا نپذیرید استراتژی به معنی ترسیم مسیر جدید و حفظ تعادل در آن مسیر است. این رفتارها از استراتژی بر می‌آید نه پیروی گله.

با دنباله روی از گله، مزیت های استراتژی را درون خودتان خشک نکنید. تمام سعیتان را بکنید که حرکت گله ای نداشته باشید. فکر کنید و همیشه به دنبال رشد و پیشرفت باشید.

حرکت گله ای

نمی دانم به حرکت گله ای گوسفندان دقت کرده اید یا نه. گوسفندان زمانی که با گله حرکت می کنند احساس امنیت دارند. قطعا در زندگی هر چیزی بهایی دارد. احساس امنیت گوسفندان را از مسیر پر فراز و فرودی که باعث رشد می شود دور نگه می دارد بنابراین تمام گوسفندان مسیری را می روند که به رشد ختم نمی شود. آنها حتی نمی دانند مسیری که دنباله رو آن هستند چیست؟ آنها تنها پیروی می کنند.

حرکت گله ای را رها کنید.

امیدوارم شما یک مسیر جدید برای خودتان ترسیم کنید. شما برای تبدیل شدن به رهبری الهام بخش تلاش می کنید، این سلسله مقالات را می خوانید و چالش ها را گام به گام انجام می دهید. حتما می دانید شما با افرادی که حرکت گله ای دارند متفاوتید. شما می توانید حرکت هایی متفاوت از حرکت گله ای بسازید و برای آنها پیروان وفاداری را مجذوب خودتان کنید.

من شما را تشویق می کنم که از این هفته استفاده کنید تا ذهنیت گله را کاملا از مغزتان بیرون کنید. شدیدا توصیه می کنم به دنبال بهبود تدریجی در اولویت هایی باشید که برای خودتان تعیین کرده اید، حتی اولویت هایی را تعیین کنید که جسورانه باشند و شما را به مکان های جدید ببرند. خود را به چالش بکشید تا این هفته واقعا استراتژیک باشید.

استراتژي گله ای در کسب و کار

مجموعه پست های «چالش ۵ هفته ای رهبری» برداشت آزادی از کتابی با همین نام نوشته پاتریک لدین است. مفاهیمی که نویسنده اصلی قصد منتقل کردن آن را داشت در فضایی ایرانی و با داستان سازی ای که حاصل ذهن من هستند ویرایش شده است تا خوانندگان عزیز فضاسازی و ارتباط ذهنی راحت تری داشته باشند.

چالش ۵ هفته ای رهبری

تکالیف عملیاتی برای مشخص کردن استراتژی کسب و کار

روز ۱۵: استراتژی کسب و کار را تشخیص دهید.

تفکرات امروز:

ایجاد اولویت های استراتژیک ممکن است باعث شود شما به بسیاری از ایده های خوب و گله ای که دنبال می کنید نه بگویید، اما دقیقا این انتخاب هاست که بهترین رهبران را از بقیه گله جدا می کند.

سوالات امروز:

  • توضیح دهید تفکر استراتژیک به چه معناست؟
  • چه محدودیت هایی در نقش فعلی شما وجود دارد که شما را از استراتژیک تر بودن باز می دارد؟  آیا مطمئنید که این محدودیت ها وجود دارند؟ یا فقط فرض می کنید که وجود دارند؟
  • به عنوان یک رهبر، خودتان را بیشتر به عنوان یک استراتژیست جسورانه می بینید یا یک پیرو گله؟  با اين وضعيت موافقيد؟

چالش امروز:

بعضی از اولویت هایی که برای خودتان تعیین کرده اید و در چند سال گذشته به دست آورده اید را بنویسید. توضیح دهید که آیا هر اولویت یک حرکت استراتژیک جسورانه بود یا یک هدف گله مانند. کسانی که حرکت گله ای داشتند یا دارند را در نظر بگیرید، دلیل حرکت گله ای آنها چیست؟ چطور آنها می توانند استراتژیک تر باشند؟

برچسب ها: